جرم انگاری «توهین به قاسم سلیمانی» بدون مراحل قانونگذاری
در پی کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق و حواشی آن، فضای مجازی مملو از اظهار نظرهای کاملاً متضاد شد و ایرانیان به دو دسته موافق ومخالف تقسیم شدند، عده ای او را قهرمان خواندند و در مقابل عده ای او را تروریستی خطاب کردند که سرنگون شد. در تاریخ 16 دی ماه، در اصفهان چهار نفر به اتهام «توهین به قاسم سلیمانی» بازداشت شدند که امیرحسین رزاززاده، دادستان عمومی و انقلاب اصفهان، در خصوص این دستگیری ها به خبرگزاری های داخلی ضمن اشاره به اینکه مطالب منتشره سبب «ناراحت تر شدن مردم داغدار» شده است، بیان داشته: «انتشار مطالب توهینآمیز به شخصیت شهدای جامعه مشمول عنوانهای مجرمانه فعالیت تبلیغی علیه نظام است و به لحاظ مقدس بودن جایگاه شهید حسب مورد توهین به مقدسات تلقی شده و به بازداشت و مجازات ختم میشود». در خبری دیگر آمده بود که مدیر مسئول خبرآنلاین به علت استفاده از فعل «کشته شد» به جای «شهید شد» احضار و مواخذه شده است و متعاقب آن مطلب مربوطه از روی سایت و گروه های مربوط به خبرآنلاین حذف می گردد. در این مقاله در صدد هستیم تا صحت و سقم این موضوع را با معیار قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی و فقه اسلامی بسنجیم.
شهید کیست؟ اساساً شهید واژه ای است که از عربی وارد زبان ما شده است و در تعریف فقهی آن به شخصی اطلاق می شود که در جهاد با کفار و در راه الله جانش را از دست بدهد. فرهنگ معین، اما در تعریف این واژه آورده است که هرکسی که در راه دین، اعتقاد یا وطن کشته شود. با توجه به عرف رایج در ایران واژه شهید دارای باری مذهبی است و بیشتر در مورد جان باختگان در راه ایدئولوژی اسلامی به کار می رود، که البته این موضوع مخصوصاً از وقایع 88 بدین سوی در حال تغییر است؛ اما آنچه باید مدنظر قرار داد این است که در ایران دو دسته شهید وجود دارند، یکی آنها که رژیم شهید خطاب می کند و مردم الزاماً ایشان را به عنوان شهید نمی پذیرند و یک دسته آنها که مردم شهید می دانند و رژیم ایشان را به عنوان شهید نمی پذیرد، مانند آتش نشانان قهرمانی که در واقعه پلاسکو جان باختند، یا آزادیخواهانی که در اعتراضات بر ضد رژیم جان باختند.
توهین چیست؟ در نظام حقوقی ایران دو جرم اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند: توهین و افترا. احکام توهین در فصلهای دوم و پانزدهم کتاب پنجم قانون مجازات مصوب ۱۳۷5و افترا در فصل بیست و هفتم این قانون بیان شده است. جرم توهین میتواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی اشارات مختلف دست و چشم و نظایر آن باشد. بدین ترتیب اعمالی مثل آب دهان به روی دیگری انداختن، هل دادن دیگری یا برخی اشارات انگشتان دست در فرهنگ کشور ما یا کشورهای دیگر و به طور کلی اعمالی از این دست که با هدف تحقیر طرف مقابل انجام می شود، می تواند توهین کیفری محسوب شود. در قانون مجازات اسلامی افترا عبارت است از اینکه انسان جرمی را به کسی نسبت دهد، بدون آنکه قادر به اثبات آن باشد؛ پس اگر کسی جرمی را به کسی نسبت دهد متهم به افترا میشود، اما اگر کسی مطلب کذبی را به دیگری نسبت داد متهم به جرم نشر اکاذیب میشود. به بیان دیگر، افترا را از زاویه های مختلف میتوان تقسیم بندی کرد و حتی برخی از موارد افترا، ناموسی است که در قالب جرم قذف بحث میشود و برخی ناموسی نیست که موضوع ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی است. بنابراین در عمل میان این سه جرم باید تفاوت گذاشت. توهین هم خود انواع مختلفی دارد که بسته به مقام فرد مورد توهین قرار گرفته تعیین می شود. همچنین در قانون جرایم رایانه ای نیز ارتکاب این جرم در فضای مجازی جرم انگاری شده است.
توهین نسبت به متوفی: ظاهر ماده 608 قانون مجازات اسلامی 1375 ظهور در این دارد که جرم توهین فقط نسبت به شخص زنده ممکن است و نمی توان برای متوفی چنین جرمی را در نظر گرفت. وفق این ماده: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا (۷۴) ضربه و یا پنجاه هزارتا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود» و«افراد» به شخصی که در قید حیات است اتلاق می گردد، اما می توان این جرم را در صورتی نسبت به متوفی نیز محقق دانست که بازماندگان مورد توهین قرار گرفته باشند. تبصره ۲ ماده ۳۰ از قانون مطبوعات مصوب سال ۱۳۶۴ نیز موید این نظر است که به موجب آن «هرگاه انتشار مطالب مذکور در ماده فوق راجع به شخص متوفی بوده ولی عرفاً هتاکی به بازماندگان وی به حساب آید هر یک از ورثه قانونی میتواند از نظر جزایی یا حقوقی طبق ماده و تبصره فوق اقامه دعوی نماید». از سوی دیگر، وفق ماده 609 قانون مجازات اسلامی 1375: «هر کس با توجه به سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به سه تا شش ماه حبس و یا تا (۷۴) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزاینقدی محکوم میشود». طبق این ماده نیز جرم زمانی محقق می شود که بزه دیده، «در حال انجام وظیفه یا به سبب انجام وظیفه» مورد توهین قرار گیرد، از آن گذشته در این ماده سخنی از افرادیکه در سپاه پاسداران مشغول هستند که مشمول هیچ یک از نهادهای مذکور در ماده نیستند، به میان نیامده است تا بزه توهین را محقق بتوان محقق دانست، به بیان دیگر ماده حصری است و نمی توان نهادی خارج از نهادهای مذکور را مشمول آن دانست.
مقدسات: طبق ماده 513 قانون مجازات اسلامی 1375، مقدسات مقید به قید «اسلامی» شده است. وفق این ماده: «هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیا عظام یا ائمه طاهرین(ع) یا حضرت صدیقه طاهره(س) اهانت نماید اگر مشمول حکم ساب النبی باشد اعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد». مشخصاً قاسم سلیمانی هیچکدام از افراد نامبرده در این ماده نیست، تنها یک ماده دیگر هست که در این خصوص نوشته شده است و آن هم ماده 514 همین قانون است که وفق آن: «هر کس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی رضوان الله علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحاء اهانت نماید به حبساز شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد» و مشخصاً باز هم قاسم سلیمانی هیچکدام از دو فرد نامبرده نیست. پس اساساً مشخص نیست که این قداست از کجا برای او نشات گرفته است، گرچه ماشین مقدس سازی رژیم از لحظه کشته شدن سلیمانی به کار افتاد و عده ای داستان او را با داستان ابوالفضل العباس در واقعه کربلا به هم آمیختند و عده ای دیگر با توجه به انتشار عکس دست او که انگشتری عقیقی در آن بوده که خامنه ای به او هدیه داده بوده، آن را نشانه ای بر فرستاده بودن خامنه ای از سوی الله و معجزه دانستند، اما واضح است از منظر قانونی و با توسل به قواعد حقوقی از جمله تفسیر مضیق قوانین کیفری و قاعده قبح عقاب بلابیان نمی توان چنین اقدام خودسرانه ای انجام داد و بازداشت های صورت گرفته، بازداشت غیرقانونی محسوب می شود.
توهین در فضای مجازی: وفق ماده 744 قانون مجازات اسلامی که تحت عنوان قانون جرایم رایانه ای شناخته می شود: «هركس به وسیله سامانه های رایانه ای یا مخابراتی، فیلم یا صوت یا تصویر دیگری را تغییر دهد یا تحریف كند و آن را منتشر یا با علم به تغییر یا تحریف منتشر كند، به نحوی كه عرفاً موجب هتك حیثیت او شود، به حبس از نود و یك روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (5.000.000) ریال تا چهل میلیون (40.000.000) ریال یا هر دو مجازات محكوم خواهد شد». در اینجا نیز مجدداً همان استدلال پیشین مطرح می گردد که چون جرم توهین، جنبه خصوصی داشته و فرد بزه دیده باید زنده باشد تا بتواند ضمن حضور در دادسرا از حیثیت خود دفاع کند، پس کاربست این ماده نیز فاقد هرگونه اعتباری در خصوص مسئله حاضر است و نسبت به آنچه اتفاق افتاده است نمی توان بدان استناد کرد. از سوی دیگر جرم نشر اکاذیب نیز که می توان یکی از مصادیقش را در انتشار مطالب در فضای مجازی دانست وفق ماده 697 قانون مجازات اسلامی 1375 عبارت است از: «هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری راصریحاً نسبت دهد یا آن ها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی کهموجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا (۷۴) ضربه شلاق و یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد» و ناگفته پیداست که آنچه در خصوص قاسم سلیمانی گفته شده است، اساساً جرمی را منتسب به وی ندانسته است تا بتوان بدان استناد کرد.
لزوم احترام به مسلمان مرده: در فقه مباحثی در خصوص حقوق فرد پس از حیات مطرح گردیده است و مسائلی را که موجب توهین به مرده مسلمان می شود را ذکر کرده اند. این موارد عبارتند از عدم غسل و کفن و دفن مطابق با موازین اسلامی، تخریب مزار و نبش قبر و بیرون کشیدن میت، به آتش کشیدن میت و امثال آن که هیچ یک در خصوص قاسم سلیمانی اتفاق نیفتاده است، و البته اگر ایشان را شهید فرض کنیم، طبق اسلام غسل و کفن کردن وی، از محرمات به حساب می آید که در این صورت، مقامات رژیم با ارتکاب فعل حرام نسبت به جسم شهید مرتکب توهین به او شده اند.
فعالیت تبلیغی علیه نظام: این عنوان مجرمانه در ماده 500 قانون مجازات 1375 آمده که وفق آن: «هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم خواهد شد». اینکه نسبت به یکی از افرادی که در رژیم جمهوری اسلامی فعال بوده است، و البته نقش وی بیشتر در خارج از محدوده مرزهای ایران بوده، اساساً مشمول عنوان مطروحه نمی گردد، چه اینکه واکنش نسبت به مرگ یک فرد، تبلیغ علیه یک حکومت محسوب نمی شود و مشخص نیست چرا جمهوری اسلامی باز مترصد این شده است تا کسانی که به هر دلیلی با مرگ یکی از اعضای سپاه پاسداران، به عزاداری نپرداخته اند را مجرم امنیتی تلقی کند، گویی که هنوز هزاران نفر از بازداشتیان اعتراضات آبان ماه در مکان های نامعلوم به سر می برند و طبق اخبار واصله محل های نگهداری ایشان فاقد هرگونه امکانات اولیه است، چه رسد به ایکه استاندارد باشد.
جرم استفاده از فعل «کشته شدن»: این یکی از شاهکارهای رژیم به حساب می آید که مدیر مسئول روزنامه ای را به دلیل استفاده از یک فعل به جای «شهید شدن» احضار و مورد مواخذه قرار می دهد. در پس این اتفاق واقعیتی نهان است که اشاره دارد بر استفاده ابزاری رژیم از این واقعه و سعی بر مقدس جلوه دادن او یا خامنه ای یا رژیم به طورکلی و نمی توان کاربست ادبیاتی که الزاماً بار معنایی اهانت آمیز ندارد را جرم دانست، اما شاهد این قبیل اقدامات هستیم که انگیزه نهانی رژیم را روشن می کند.
با توجه به تمام آنچه که در بالا آمد، مشخص است که افرادی که در خصوص کشته شدن قاسم سلیمانی اظهارنظر کرده و در فضای مجازی منتشر نموده اند، نه تنها مرتکب جرم و عمل خلافی نشده اند، بلکه برعکس مقامات جمهوری اسلامی مرتکب جرم توقیف غیرقانونی افراد گردیده اند و دیدیم که تمام عناوین اتهامی مذکور، به هیچ نحوی قابل تعمیم به موضوع مورد بحث نیست و صرفاً تفسیر به رای عاملان رژیم است که همواره سعی بر سرکوب هرکسی که بر خلاف میل و منویات ایشان سخن بگوید دارند و این را به «مردم سالاری دینی» تعبیر می کنند، این عملکرد رژیم برای به رخ کشیدن قدرت و توانایی خود است درحالیکه بی لیاقتی و بی کفایتی ایشان در همین فقره تشییع جنازه قاسم سلیمانی عجز ایشان را در سامان دهی یک مراسم به نمایش می گذارد، چه رسد به ویرانی ها و خرابی هایی که در عرصه ملی و بین المللی برای ایران به ارمغان آورده اند.
پاینده ایران
زنده باد آزادی
هوشمند رحیمی (حقوق دان و وکیل دادگستری) – 18 دی 2578