سلیطه لوژی
پس از آنکه مادری در اعتراض به عکس برداری آخوندی از او در حال شیر دادن به کودک نوزادش برخواست و فیلم این اعتراض در فضای مجازی منتشر شد، طرفداران رژیم جهل و جنون این مادر را سلیطه خطاب کردند. با فاصله کمی، به اصطلاح اپوزوسیون جمهوری اسلامی با افتخار این واژه را در برابر هجمه عمال رژیم به کار بردند. اما پرسش اصلی زیر تمام این هجمه ها مدفون شد و آن این است که اصلاً سلیطه به چه معناست؟«سلیطه» طبق تعریف فرهنگ معین و دهخدا به معنای زن هرزهدهان، زباندراز، غوغاگر و فتنهانگیز است. چه در متون و چه در تصورات و فرهنگ عامه، «سلیطه» معنایی کاملاً منفی و زشت دارد و به عنوان «فحش» به کار میرود. زن سلیطه میکوشد حرف و موضع ناحق خود را با غوغاگری، ستیزهجویی و تندخویی پیش برد. «زن سلیطه» حتی به ضربالمثلهای ما راه یافته و میگویند: از سه چیز حذر کن: دیوار شکسته، زن سلیطه و سگ گیرنده؛ یا میگویند: «زن سلیطه سگ بیقلاده است». این استفاده منفی از مفهوم “سلیطه” با زورگویی زنان ارتباط مستقیم دارد و در واقع می توان گفت ماهیت سلیطه بودن را باید در زورگویی جستجو کرد؛ یعنی زنان سعی میکنند با استفاده از قدرت و تنشآفرینی، مواضع خود را اعمال کنند. به همین دلایل اینکه برخی در پاسخ ناسزای «سلیطه» به مادر قمی میگویند «ما سلیطهایم»، به زعم نگارنده این سطور، نسبت ناروایی به زنان ایرانی است.
آیا مادر قمی میخواسته است با زورگویی موضع ناحقی را به کرسی بنشاند؟ اگر مادر قمی قانون را به نفع خود (و نه به گمانش، علیه خود) میدید، نیازی به چنین رفتاری میدید؟ آیا اینکه ما نخواهیم کسی از ما فیلم و عکس بگیرد، زورگویی است؟ و اصلاً زنی که فرزند بیماری دارد، در بیمارستان است و بعد تشنج میکند، شبیه آدم سلیطه و زورگوست یا آدم مستأصل و مضطرب؟
و اما هشتگ ما سلیطهایم! رفتار و خواست زنان ایران کِی، کجا و در چه مواردی مصداق «سلیطگی» بوده است؟ زن ایرانی سر حقوق و پوشش خود بحث دارد و بابت آن بسی رنج دیده، کجای این زورگویی است؟ مسئلۀ زن ایرانی این بوده است که زیر سلطه نباشد، حق برابر داشته باشد. روح برابری، با مفهوم سلیطگی که زورگویانه است، در تضاد است. به نظر می رسد چنین هشتگ زدن هایی، نه تنها راه را برای مبارزه های بعدی هموار نمی کند، بلکه اساساً دست بالا را به عمال و مزدوران رژیم می دهد که بگویند مخالفان ما فلان هستند. باری، فرهنگ ما، پس از دو حمله اسکندر و حمله تازیان، از فرهنگ مادرشاهی، به سوی مردسالاری رفته است و همین امر سبب گردیده است که اگر بخواهیم کسی را تحقیر کنیم، لاجرم باید از الفاظ جنسی استفاده کنیم.
در مقابل این استدلال برخی هم میگویند منظور این است که اگر اسم کار مادر قمی «سلیطهبازی» است، پس همۀ ما سلیطهایم! اما این حرف هم احساسی و هم نسنجیده است. چرا باید با چنین جواب تأملنشدهای به یک برچسب نادرست تن داد؟ این جور جوابها شاید در دعواهای خانوادگی و خیابانی کار را راه بیندازد، اما به یک جنبش اجتماعیِ موجه و آبرومند که امید زنان خاورمیانه است، هیچ ربطی ندارد. وقتی یک سفیدپوست نژادپرست به یک سیاهپوست که دنبال رفع تبعیض نژادی بود میگفت «تو اوباش و آشوبگری!»، آن سیاهپوست نمیگفت: «آره! من اوباشم! من آشوبگرم!» بلکه میگفت: «من حقطلبم»، «من از حقم دفاع میکنم». امروز که در دنیا موج سوم جنبش فمینیستی در جریان است، شوربختانه باید اذعان داشت که زنان ایرانی هنوز برای حقوق بدیهی و اولیه خود در حال مبارزه هستند. اگر می خواهیم که برنده این مبارزه باشیم، لاجرم ناگزیر هستیم که با نگاهی به تاریخ این مبارزات در سایر کشورها شیوه مبارزه را بیاموزیم؛ نه اینکه با آزمون و خطا پیش برویم. این بدین معناست که نباید اجازه دهیم مبارزات بر حق زنان ایرانی توسط عده ای نفوذی مهندسی شده و به سمت و سویی برود که منویات رژیم غاصب جمهوری اسلامی در آن است.
اهمیت شنیدن حرف حق زنان ایران بیشک بیانگر یکی از ضرورتهای اجتماعی است. زنان ایرانی باید بتوانند به طور آزادانه و بدون هرگونه ستم و تبعیض، زندگی کنند و حقوق انسانی خود را مطالبه کنند. زندگی مضطرب و مضطربانه برای زنان ایرانی قابل قبول نیست و همه باید در جامعه برابری و عدالت را تجربه کنند. بنابراین، قوانین باید به نحوی وضع شوند که تضمین کننده حقوق و آزادیهای همه شهروندان، از جمله زنان، باشند. این قوانین باید توسط افرادی تدوین شوند که متعهد به اجرای آنها باشند و همچنین باید به نیروهای حقوقی و مسئولان قضایی داده شود تا این قوانین به روشنی و بدون تبعیض اجرا شوند. تلاش زنان ایرانی برای دستیابی به این اهداف، نباید به طور نادرست با مفهوم سلیطگی ارتباط داده شود. زنان به عنوان اعضای جامعه، حق دارند که به دنبال بهبود شرایط زندگی خود باشند و برای حقوق خود مبارزه کنند، و این تلاشها هیچ ارتباطی با سلیطگی ندارند. بلکه نشان از اعتراضات مسالمتآمیز و مطالبهی عدالت و برابری در جامعه دارند.