نقدی بر بیانیه موسوی پس از 10 سال از «حصر»
در پی ناآرامی های اخیر در ایران و شنیده شدن صدای مردم در خیابان ها که شاهزاده رضا پهلوی را فرا میخواندند و شاه فقید و رضا شاه کبیر را در شعارهایشان نام می بردند، نخستین واکنش را خامنه ای نشان داد و سخنانش چنان رنگ و بوی بغض و کینه داشت که نمی توانست هراسش را از اینکه تمام تلاش های رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی انیران برای بدنامی خاندان ایران ساز پهلوی نقش بر آب شده و مغلوب محبوبیت ایشان شده است را پنهان کند. شاهزاده رضا پهلوی و مادر ایران زمین شهبانو فرح پهلوی نیز در پیام هایی جداگانه مردم داخل را دلگرم به ادامه راه می نمودند. آنچه تا کنون بی سایقه بود، خطاب قرار دادن شخص خامنه ای از سوی شاهزاده بود، در آخر شاهزاده با صدور بیانیه ای برای گذار از این دوران سیاه اعلام رهبری فرمودند. دستگاه دروغ و نیرنگ ولایت فقیه نیز بیکار ننشست و به ناگاه سید خندان که بنیانگذار خدعه «اصلاح طلبی» بود از ممنوع التصویری و ممنوع الحرف زدن خارج شد و همه گناه را بر گردن دولت انداخت و سعی بر دور کردن اذهان از خامنه ای نمود، حال آنکه به خاطر داریم خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوریش گفت صرفاً یک تدارکات چی بوده است. میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز به ناگاه از حصر بیانیه ای هایی دادند که البته بیانیه مهدی کروبی نکته قابل توجهی ندارد اما موسوی که در تمام این مدت برای چنین روزهایی در آب نمک خوابانده شده بود، با این امید که هنوز عده ای به جریان سبز و اصلاحات ایمان دارند، بیانیه ای صادر کرد که ذکر چند نکته در باب آن ضروری به نظر می رسد:
حصر یا زندان خانگی چنان بود که در طول این 10 سال صدایی از ایشان شنیده نمی شد، به عبارت دیگر ۱۰سال راهی برای ارتباط نبود اما حالا که خطر سقوط هست، راه ها باز شد و بیانیه صادر میکند. حصر در اینجا به معنای آب نمک و ناجی قدرت در روز مبادا بود؟ البته پاسخ روشن است و کیست که نداند که این جنگ زرگری بود برای انتخابات های آتی.
- مقایسه اشرار و آدمکشان جمهوری اسلامی با ارتشیان سال۵۷ مع الفارق است:دوران دروغ و تحریف گذشته،همه می دانند که دستور در آن زمان عدم تیراندازی بوده و به اقرار خودشان، برای شور به پا کردن، در میان مردم تیراندازی میکردند و از خمینی فتوا گرفته بودند. اینکه موسوی همچنان تلاش می کند تا در خصوص دوران پهلوی سیاه نمایی کند، نشان از این دارد که رژیم حاضر است برای نگاه داشتن قدرت حتی خامنه ای را به زیر بکشد و آزادیهایی محدود در حد حجاب و بار بدهد – کما اینکه هاشمی رفسنجانی نیز گفته بود برای حفظ و بقای نظام در صورت ضرورت چنین می کنند.
- چرا میرحسین موسوی اشاره ای به کشتار مدرسه رفاهی یا قتل عام دهه شصت در دوران نخست وزیری او، یا رنگ زدن به دست مردانی که آستین کوتاه می پوشیدند و فرو کردن پونز در سر بانوان به زعم ایشان «بدحجاب» یا به کشتار دانشجویان در کوی دانشگاه 78 توسط الله کرم و ده نمکی و عمالشان و دستور حمله گازانبری از سوی حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی به محمد باقر قالیباف، یا کشتار مردم در اعتراضات 88 یا حتی دیماه 96 نمی کند و به موضوعی که به اعتراف خودشان دروغی اغراق آمیز بود در میدان ژاله اشاره میکند؟ آیا خون های ریخته شده در سایر موارد از نظر ایشان بر حق بوده؟ یا مصلحت ایجاب می کند که ایشان به خاطر نیاورد؟ ایشان در این بیانیه خواستار معرفی عاملان شدند،گویی در این به اصطلاح «حصر» ایشان دچار آلزایمر تاریخی شده اند که خود از عاملان این رژیم بوده و نخست وزیر محبوب خمینی بودند وکشتارهایی در زمانی که ایشان سکاندار کشور بوده است اتفاق افتاده. او نیک میداند که عامل این کشتار شخص خامنهای است،حال غیر از سوپاپ اطمینان بودن و فرافکنی و بری کردن او چه نتیجه ای مد نظر است؟
- آیا میرحسین موسوی در و زهرا رهنورد دو سال پیش از مردم نخواستند که به حسن روحانی رای دهند؟ میرحسین موسوی در این بیانیه تلاش دارد تا روحانی را مسبب تمام این قضایا نشان دهد، کما اینکه خاتمی و کروبی نیز چنین کرده اند با این تفاوت که میرحسین اشاراتی به خامنه ای به عنوان فرمانده کل قوا می کند، اما مقایسه او میان خامنه ای که یک تازی زاده ضد ایران است با شاهنشاه آریامهر که هدفی جز سربلندی ایران و ایرانی نداشت، نشان از نیت سوء او دارد. توجه داشته باشیم که با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب ننگین 57، عده ای هنوز در تلاش بدنام کردن خانوان پهلوی هستند اما تاریخ قاضی خوبیست و محبوبیت روزافزون ایشان گواه این سخن است.
- یادآوری نتایج میدان ژاله توسط ایشان دلالت دارد بر قطعی بودن سقوط رژیم، مباد که خون جوانان ایران را پایمال کنیم وفریب اینها را بخوریم. خواسته مردم گذار از جمهوری اسلامی است و نه تنها به زیر کشیدن خامنهای یا اصلاحات، میرحسین موسوی و تمام کسانیکه در این رژیم منصب داشته اند باید در دادگاه عادل پاسخگوی اعمالشان باشند. از سوی دیگر اپوزوسیون نماهایی چون نسرین ستوده، حشمت طبرزدی، هوشنگ امیراحمدی، محسن سازگارا، حسن شریعتمداری، علیرضا نوریزاده، محمد حسینی در تلاش برای انحراف اذهان مردم به سمت و سویی که دستگاه اطلاعاتی رژیم می خواهد هستند که باید هوشیارانه در برابر ایشان ایستاد.
باری، اگر بخواهیم بر آنچه که در این چهار دهه بر ما و میهنمان گذشته سخن بگوییم مثنوی هفتاد من می شود اما باید با چشمانی باز و ذهنی آگاه دست ایران ستیزان را یک بار برای همیشه از ایران کوتاه کنیم و همه ایشان بدانند که مرگ موهبتی است برایشان اگر پیش از آزادی ایران اتفاق افتد چراکه دادگاه های مردمی در انتظارشان است تا در پیشگاه مردم پاسخگوی جنایاتشان باشند.
پاینده ایران و ایرانی
زنده باد آزادی
هوشمند رحیمی(وکیل دادگستری و حقوقدادن) – 14 آذر 2578