چهار دهه سکوت، انکار و اهانت به هویت و فرهنگ ایرانی
کمتر ایرانی هست که این روزها دست کم نام اثر ماندگار «دو قرن سکوت» از جاوید نام «دکتر عبدالحسین زرین کوب» را نشنیده باشد. قصه پر غصه آن روزگار را بگذاریم و بگذریم که ذکر این مصیبت جز تکرار مکررات نخواهد بود و پیشتر نیز در مقاله «بی هویتی، ارمغان جمهوری اسلامی برای ایرانیان» در این خصوص گفته و نوشته ایم، به طور خلاصه اینکه باری، به لطف حکیم ابوالقاسم فردوسی، پاپک خرمدین، سیاوش سپیدجامه، یعقوب لیث و بسیاری دیگر از این میهن پرستان ما امروز، برخلاف دیگر کشورهای مورد هجوم تازیان مانند مصر و سوریه و عراق، همچنان به زبان پارسی سخن می گوییم و هنوز فرهنگ و تاریخمان را کم و بیش حفظ نموده ایم. حمله دوم در دوران صفویه اتفاق افتاد و تیری خلاص بر تمام تلاش ها و ایستادگی ها در برابر اسلام تحمیلی زده شد، و مذهب شیعه بنیانگذاری شد. حمله سوم اما در سال 57 اتفاق افتاد و قواعد بازی تغییر کرد چه اینکه انیران آمده اند تا کار را یکسره و به 14 قرن تلاش بی ثمر خود پایان دهند و ایرانی را از فرهنگ و تاریخ خود جدا کنند.
خواجه نصیر الدین طوسی می گوید برای اندازه گیری میزان نفوذ استعمار به اسامی افراد مراجعه کنید و همین کلید، خود گویای قضیه است که ما تا کجا تحت نفوذ و سلطه آخرین مهاجمانمان هستیم. اما از تلاش های جمهوری اسلامی نیز در این راه نباید غافل شد، مانند انتشار فهرستی از اسامی که ایرانیان نمی توانند بر فرزندان خود بگذارند، یا دستورالعمل محرمانه صدا و سیمای میلی جمهوری اسلامی که تمام افراد خوب و مثبت نام های تازی بر خود دارند و افراد خلاف کار و منفی نامهای پارسی، حال آنکه در تمام مدت وکالتم شاید تعداد خلافکارانی که در پرونده هایم با ایشان چه به عنوان وکیلشان و چه به عنوان وکیل طرف مقابلشان حضور داشتم، تعداد خلافکارانی که نام پارسی داشتند به انگشتان دست هم نمی رسد و اکثر ایشان نام های ائمه اطهار داشتند!
حال دیگر کینه و دشمنی غاصبان ایران پا را فراتر از تاریخ پیش از اسلام گذاشته و هر چیزی پیش از شورش 57 را لکه ننگی می داند که باید به مبارزه با آن برخیزد. بی تفاوتی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی صدمات جبران ناپذیری را بر درخت تنومند فرهنگ و آثار تاریخی ما وارد کرده است که بعضی از آنها دیگر تا ابد قابل اعاده وضعیت و جبران نیستند، مانند چوب حراجی که بر تمام مجسمه های پیکره عریان اثر اساتید مجسمه ساز بر سنگ های اعلی بود با قیمت هایی نازل با این تفکر دیدن این پیکره ها «حرام» است! یا سکوت و بی تفاوتی دولتمردان ایرانی نسبت به ثبت جهانی این آثار ملی، معنوی و فرهنگی توسط کشورهای بعضاً نوپای اطراف ایران که فهرست وار عبارتند از:
- چوگان: جمهوری آذربایجان ورزش چوگان را به نام خود به ثبت رساند و علیرغم تلاش ایران جمهوری آذربایجان با مشترک بودن این ورزش مخالفت کرد.
- قهوهخانه: ترکیه درخواست ثبت قهوهخانه را دادهاست و این در حالی است که طبق ادعای سارمان میراث فرهنگی ایران، اولین قهوهخانهها در ایران در دوره صفویه در شهر قزوین تأسیس شده و در زمان شاه عباس اول در شهر اصفهان گسترش یافتند.
- نان لواش: کشور جمهوری ارمنستان این نان را به عنوان میراث فرهنگی و معنوی کشورش در یونسکو ثبت کرده و ایران درخواست میراث مشترک داد.
- موسیقی عاشیقلار: موسیقی عاشیقلار توسط جمهوری آذربایجان در یونسکو به نام این کشور ثبت شد با وجودی که این موسیقی در زمان شاه اسماعیل صفوی در ایران بنیان نهاده شد.
- بادگیر: دولت امارات متحده عربی بادگیر را به عنوان نماد کشورهای عربی به عنوان تندیس مسابقه معماری معرفی کرد و در تلاش برای ثبت این نماد به عنوان میراث معنوی و فرهنگی است و سازمان میراث فرهنگی ایران برای ثبت این نماد به عنوان اثر ایرانی در تلاش است و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیان کرد که ثبت این عنصر معماری به عنوان عنصر معماری ایرانی در اولویت نخستین این سازمان است.
- تار: هنر اجرای آذربایجانی تار (ساخت و نواختن آذربایجانی تار) بدون نام بردن از هنرمندان ایرانی و کشور ایران توسط جمهوری آذربایجان در یونسکو به ثبت رسید استاد داریوش پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانه موسیقی ایران نسبت به چنین رویدادی اعتراض کرد و مقصر اصلی را نماینده یونسکو در ایران خواند و درباره عدم اعتراض ایران به ثبت این ساز به نام کشور آذربایجان در نشست پاریس اعتراض کرد.
- سنتور: این ساز ایرانی نیز به نام کشور چین به ثبت رسیده است.
- چنگ: سازی با اصالت ایرانی که امروزه به نام چین به ثبت رسیده است.
- یلدا یا شب چله: جمهوری آذربایجان در پی آن است تا یلدا که یکی از آئینهای باستانی و ملی ایران با قدمتی ۸ هزار ساله است را با نام خود ثبت کند.
- نوروز: که هنوز بر سر ثبت آن مناقشه است و البته غاصبان کرسی های نمایندگی در مجلس فرمایشی و آخوندها معتقدند اینها همه نماد کفر است و ارزش ندارد تا زمان و هزینه برای ثبت آن به نام ایران صرف گردد!
- موسیقی بخشیهای خراسان شمالی: به این دلیل اینکه خوانندگان موسیقی بخشیهای خراسان شمالی به زبان ترکی تکلم میکردند کشور جمهوری آذربایجان قصد ثبت موسیقی مقامی خراسان را داشت؛ که در پی دریافت نامهای از یونسکو، ایران مدارک مورد نیاز را آماده کرد و آن را به ثبت رساند.
- جنگل هیرکانی: در ۲۱ تیر ۱۳۸۵ جمهوری آذربایجان درخواستی را مبنی بر ثبت جهانی جنگل کاسپینی-هیرکانی به یونسکو ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد به دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزار هکتار در مقابل سهم ۲ میلیون هکتاری ایران از این جنگل متعلق به دوره ژوراسیک میباشد، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پس از آن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی را به آذربایجان ارائه دادند مبنی بر ثبت مشترک این اثر طبیعی. تاکنون این امر به دلیل اختلافات دو طرف میسر نشدهاست.
اما کار به همینجا نیز ختم نمی شود و کشورهای تازه استقلال یافته که قدمتشان به سختی به بیش از یک قرن می رسد، مدعی هستند که مفاخر علمی بسیاری نیز دارند که همه ایرانی هستند، از جمله:
پور سینا، پزشک و شاعرایرانی نیز مورد ادعای کشورهای همسایه است. از سویی علاوه بر ترکیه کشور ازبکستان ابنسینا را ازبک میخواند. شبکه خبری بیبیسی نیز در یکی از برنامههایش از عنوان دانشمند عرب برای وی استفاده کرد که مورد انتقاد شدید ایران قرار گرفت. همچنین دولت امارات متحده عربی جایزه اختراعات و ابداعات با نام ابنسینا را به صورت سالانه به مخترعین اهدا میکند و روبات ابنسینا با لباس عربی نیز ساخته شد. در این میان ادعای افغانستان بر این پزشک را نیز نباید نادیده انگاشت. یکی از شگفت انگیزترین شخصیت های تاریخی که شاید باور ادعای غیرایرانی بودن او در وهم و خیال ما نگنجد کسی نیست جر حکیم ابوالقاسم فردوسی! در مراسم بزرگداشت انتخاب «غزنین» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳، وزیر و سفیر افغانستان در صحبتهایش فردوسی را برخاسته از افغانستان دانست! در همین سخنرانی بیهقی نیز افغانستانی خوانده شد. شخصیت بعدی، فارابی است. رئیس فرهنگستان هنر قزاقستان ملیت فارابی را قزاقستانی دانست که با واکنش شدید مجامع ادبی و علمی ایران مواجه شد و از سوی دیگر رادیو و تلویزیون دولتی کشور ترکیه با انتشار گزارشی نسبتاً مفصل از معتقدان به ایرانی بودن این فیلسوف بزرگ انتقاد کرده و تأکید کردهاست که این شخصیت علمی، ترک بودهاست! یکی دیگر از شگفتی ها حکیم عمر خیام است که روزنامه القبس چاپ کویت عمر خیام را دانشمند و ریاضیدان عرب معرفی کرد و طی مقالهای بیان کرد که وی شاعر نبوده وشعرهایش را دیگران برایش سرودهاند!
نظامی گنجوی، که پس از آنکه دولت جمهوری آذربایجان اشعار کاشیکاریشده فارسی بر روی بدنه مقبره وی که به فارسی بودند را با اشعار ترکی جایگزین کرد، سفیر جمهوری آذربایجان در لندن به معرفی نسخه خطی خمسه نظامی گنجوی، به عنوان اثر فرهنگی ایرانی، در کتابخانه ملی انگلستان اعتراض کرد!
نظامی درباره ایران چنین میگوید:
همه عالم تن است و ایران دل | نیست گوینده زین قیاس خجل | |
چون کهایران دلِ زمین باشد | دل زتن به بود، یقین باشد |
خواجه نصیرالدین طوسی، نیز در امان نمانده است و در سال ۲۰۱۳ میلادی، پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت ۸۱۲ امین سالگرد تولد خواجه نصیرالدین طوسی، تصویری از وی در وبسایت خود گذاشت که در کشورهای عربی قابل دسترسی بود. به گفته بیبیسی، در این عکس بر ایرانیتبار بودن این دانشمند تأکید شده بود که واکنشهایی را در کشورهایی عربی درپیداشت. ابوریحان بیرونی، فارابی و ابن سیناتوسط شبکه TRTترکیه به عنوان مفاخر تاریخی ترکیه معرفی گشتند!
اما جالب ترین نکته: دعوای افغانستان و ترکیه بر سر شاعر پارسی سرای و عقاب تیز پرواز عرفان ایران، محمد جلال الدین بلخی مولوی است! دولت ترکیه مولوی را به عنوان شاعر ترک معرفی میکند. در سال ۲۰۰۷ ثبت پرونده جهانی «هشتصدمین زادسال مولوی» با نام «مولانا جلالالدین بلخی رومی» توسط کشور ترکیه انجام گرفت. نکته جالب توجه سفر و بازدید حدود یک و نیم میلیون توریست از آرامگاه مولانا است درحالیکه آرامگاه شمس تبریزی در خوی (ایران)، به سختی ۲۰ هزار نفر بازدیدکننده هم نمیرسد.
به هر روی در این آشفته بازار حسن فتحی کمر همت می بیند تا فیلمی سینمایی بر اساس داستان شمس و مولانا تولید کند که ناگاه دلواپسان وا اسفا گویان و وا اسلاما بر سر زنان نزد مکارم، ماشین حرام سازی رژیم رفته و از او می پرسند ساخت فیلم درباره دو شاعر و عارف ایرانی درست است؟ ایشان هم که گویا اخیراً دچار کسری حرام شده بود، بلافاصله آن را حرام اعلام کرد، اما به نظر نگارنده این سطور چون «حرام های» مکارم بیشتر شبیه طنز روز هستند، از نوری همدانی هم نظر خواستند و ایشان هم حرمت را تایید کردند. نگارنده این سطور در این گمان بود که شاید بهتر بود به جای «مست عشق» با محوریت شمس و مولونا فیلم هایی با بار اسلامی بیشتر ساخته می شد، مثلاً «بنگ حداد» با محوریت جلسه روحانی حداد عادل و پدرشوهرر دخترش علی خامنه ای، یا «قفل بیت» با محوریت روحانی و دم مسیحایی او برای 8 سال بقای دیگر، یا «درس سعید» با موضوع کلاس های آموزش تازی نامه توسط سعید طوسی به مجتبی خامنه ای و البته گاهی هم بزم های خصوصی با شخص رهبری! به هر روی موضوع تاریخی بسیار است مانند «ذوالجنان در روز واقعه» یا «جدایی محمود از حمید» یا «من سجاد 24 سال دارم» و قس علی هذا!
تمام آنچه در بالا آمد، تنها گوشه ای از به یغما رفتن فرهنگ و تاریخ و تمدن ما توسط کشورهای نوپا در همسایگیمان است که در تلاش بر جعل تاریخ و هویت برای خود هستند و بی کفایتی عده ای آخوند ضد ایرانی این فرصت را برای ایشان محیا نموده است و اگر به خود نیاییم، به زودی از ما تنها نامی در کتب تاریخی باقی خواهد ماند.
پاینده ایران بزرگ
زنده باد آزادی
12 مهرماه 2578 – هوشمند رحیمی