لفاظی به شیوه جمهوری اسلامی
منتشره در کیهان لندن
از زمانیکه شورشیان 57 مخالفت های خود را با نظام شاهنشاهی ایران آغاز کردند، همواره و هر روز شاهد عبارات و اصطلاحاتی نوظهور بودیم که در ادبیات سیاسی حتی آن عبارت مرکب، خود را نقض می کرد، چه رسد به اینکه ماهیتش چه باشد. پیش تر مطلبی با همین مضمون در چند شماره نوشته و منتشر شده است که در اینجا برای جلوگیری از اطاله مطلب، از بازگویی آنها صرف نظر می گردد. (علاقه مندان می توانند این سری مقاله را در اینجا مطالعه کنند.)
در اردیبهشت ماه سال 97 و در آستانه برگزاری انتخابات بود که در مقاله «رای به زور و مشروعیت به چمبه!» دلایلی را در این خصوص به تحریر قلم درآورده و دلایل موافقان شرکت در انتخابات را به بوته نقد کشاندم. آنچه روی داد را بگذاریم و بگذریم تا همین هفته گذشته که جواد ظریف به سوئد آمده بود و چندین مرتبه در برابر پرسش ها با استناد به درصد شرکت کنندگان در انتخابات رژیم جمهوری اسلامی را مشروع و قانونی خواند و مخالفان را عده ای قلیل معرفی کرد. البته در یک حکومت مردم سالار حتی حقوق اقلیت نیز باید تضمین گردد و از این روست که نگارنده این سطور معتقد است که دموکراسی نوع نوینی از دیکتاتوری است که با حاکمیت اکثریت بر اقلیت بنا می گردد، و اقلیت زندانی خواست های اکثریت می شوند. در حقوق تجاری معمولاً راه کارهایی برای شرکای اقلیت در نظر گرفته می شود تا ایشان نیز بتوانند در امور اداره شرکت سهیم باشند و همین امر باید در سطح کلان تر و در سطح جامعه نیز گسترده گردد. اما لفاظی و سو استفاده سخنگوی جمهوری اسلامی از این آمار سابقه ای به درازای عمر رژیم دارد، نشان به آن نشان که هر انتخاباتی را رفراندومی برای مشروعیت خود می خوانند. حال باید از مردمی که چنین در فلاکت و بدبختی غرق شده اند پرسید، شما که با استدلال انتخاب بین بد و بدتر پای صندوق های رای رفتید، آیا توانستید بد را حاکم کنید؟ آیا باور دارید که شما حاکم بر سرنوشت کشور هستید؟ شما حسن روحانی را به عنوان بد انتخاب کردید، اما بدتر که ابراهیم رییسی بود پستی را تصاحب کرد که 10 سال بر مسند آن تکیه می زند و از بسیاری منظرها دارای اختیارات بیشتر و موثرتر از رییس جمهوری است که فقط یک مدیر دفتری در رژیم سیاسی ایران محسوب می شود و اختیاری برای سیاست گذاری ندارد.
سخن از رییس جمهور شد، بد نیست نگاهی هم به سخنان ایشان داشته باشیم. ایشان نخستین بار در بهمن ماه 97 مسئله رفراندوم را مطرح کرد که در مقاله ای جداگانه و در همان زمان تحت عنوان «روحانی و دروغ دل انگیز رفراندوم» به آن پرداخته ایم، و در اینجا به همین مقدار بسنده می کنیم که ایشان برپایی همه پرسی برای قوانین عادی کشور را همان رفراندوم مورد مطالبه مردم معرفی می کند و به شیوه ای رذیلانه این خواست بر حق را به گونه ای دیگر جلوه می دهد. در نمونه ای دیگر، نظرسنجی را که یک قالب مشخص دارد، تغییر داده و لابد با این تفکر که چه سخن حکیمانه و روانشناسانه ای زده است، بیان می کند هر روز که از خیابان ها رد می شود نظرسنجی می کند، با نگاه به صورت مردم! البته اگر کسی شیوه اسکورت خودروی حامل مسئولان را دیده باشد، می داند که این خودروها اساساً توسط اسکورت احاطه می شوند و با چنان سرعتی از خیابان ها عبور می کنند که حتی خواندن تابلوی بالای مغازه ها بعید به نظر می رسد، چه رسد به رصد کردن چهره مردم. اما ایشان در همین نظرسنجی هایشان گویا متوجه تعداد زیاد مسافر کشان و دست فروشان و کودکان کار نشده اند که گامی برای حل مشکلاتشان بردارند. یا همین جناب پرزیدنت! انتقاد می کنند که چرا به مردم توهین می کنید، اما خودش در وقایع 78 دانشجویان معترض را اراذل و اوباش توصیف کرده بود.
باری این شیوه جمهوری اسلامی است که از هر حرکت مردم استفاده به نفع خودش کند، و نمونه بارز آن در زمان نزدیک به هر انتخاب مردم تبدیل به ملت همیشه در صحنه می شوند ولی ظرف چند روز پس از انتخابات فقط خس و خاشاک خوانده می شوند. از سوی دیگر، جواد ظریف نیز با استفاده از تعاریف واژگان در عالم سیاست و جهل سیاستمداران خارجی نسبت به چگونگی کارکرد نظام حقوقی در جمهوری اسلامی، با مستقل خواندن قوه قضاییه یا تفسیر به رای بعضی جرایم در همسویی با دستگاه قضا بعضی مسایل مطروحه را بی پاسخ می گذارد. حال باید از مردم ایران پرسید، آیا باز هم معتقد هستید که باید برای انتخاب میان بد و بدتر به میدان بروید؟ یا شاید بهتر باشد که انتخابات های جمهوری اسلامی را تحریم کنید و این پیام روشن را به جامعه جهانی بفرستید که: «جمهوری اسلامی انتخاب من نیست» و این دستاویز را از شیادان و سفسطه گرانی چون ظریف بگیرید که دیگر وقیحانه نگویند ما مشروعیم و مردم هم برخورد ما با مخالفانمان را تایید می کنند.
8 شهریور 2578
وکیل هوشمند رحیمی