فصل پاییز و هزار رنگین کمون
گره دستای ما، فصل خزون
حُرم عشق داغی که تو دلهامون
شعه زد، معنا گرفت لحظه هامون
سوز اولین نگاه
سکوت پر از کلام
به دلم نشست و انگار
قسمت این بود، من نَرَم هرگز ز یاد
کاش بدونی که چه حالی دارم
چه دنیای پر از خیالی دارم
می خوام این رو بدونی عزیزکم
که به داشتنت، خیلی می بالم
تو برام مثل یه کوهی
محکم، پر از شکوهی
قلب پاکت مثل بارون
نم نمِ شعر جنونی
تویی اوج باور من
شب یلدای تن من
تویی مجنون، تویی لیلا
ای همیشه یاور من
تو شدی عطر نفسهام
توی شادی، توی غمهام
تو شدی تو، تکیه گاهم
با تو جون می گیره لبهام
خوندم از برق نگاهت
پاکی آن عشق نابت
قدر می دونم و می مونم
همیشه عاشق و یارت
دست می ذارم توی دستات
می کنم نگاه به چشمات
صادقانه، عاشقانه می خونم که
می ریزم جون زیر پاهات
7/5/91